سلاااااااام بچه هااااا
من بالاخره برگشتم اخ دلم واستون یه ذره شده بود...
خیلی مرسی که تو این مدت با نظراتون چراغ این وبلاگو
روشن گذاشتین. مرسی از همتون. ببخشید من مجبورم
دیر به دیر بیام اپ کنم چون واقعا درسام نمیذارن....
الانم سرتونو درد نمیارم بفرمایید چندتا پیام...
به چه میخندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به شکست دل من?
یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو?
به نگاهم که چه مستانه تورا باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
به دل ساده ی من میخندی?
که دگر تا ابد نیز نخواهد خندید؟
به چه میخندی تو؟؟
حکایت قشنگیه;
وقتی داغونی فقط یک نفر میتونه ارومت کنه....
اونم همونیه که داغونت کرده...
کاغذتم تنها شدی احساستو روم بنویس...
عصبانی شدی خط خطیم کن...
بغض کردی اشکاتو باهام پاک کن...
سردت شد منو بسوزون فقط....
دورم ننداز..